من وتو...
اگر سهم من
از این همه ستاره
فقط سوسوی غریبی است..
غمی نیست..
همین انتظار رسیدن شب برایم کافیست ..
به یــادگــار سـاعـتـی بر دسـت ات بسته ام ... که یادت نرود! چقدر زمآن باید بگذرد ... تا یکی مثل مــن ... دوباره عــاشق یکی مثل تــو شود ...
این روزها هوس را رنگ می کنند و جای عشق می فروشند !
آن روزها مال باخته می شدی و این روزها ، دل باخته . . .

دمش گرم....
باران را میگویم...
به شانه ام زد و گفت....
خسته شدی...
امروز را استراحت کن...
من به جایت میبارم....
گــنـاه تــــو رفــتـن نـیستـــــ ...!
گـــنـاه تــــو ایــن اسـتــــ ؛
کــــه حــــرفـهـــایـتــــ ... ،
بــوی مـــانــدن مــــی داد... !
تو چه میدانی ... از شب هایی که دنیا دور سرم می چرخید... اما من با تمام قدرت ، به دور تو می چرخیدم؟! تو چه می دانی ... از روزهایی که بغض های دنیا برای من می ترکیدند... ومن ، بی توجه ،با همه وجود ،برای تو می خندیدم...؟! تو چه می دانی...
ادامه مطلب