دلتنگی های من....
من بودم
تو
ویک عالمه حرف...
وترازویی که سهم تورا از شعرهایم نشان می داد!
کاش بودی
ومی فهمیدی
وقت دلتنگی
یک آه
چقدر وزن دارد...
................
حال آدم خراب پرسیدن ندارد
اما …
دستانش گرفتن دارد
بعضی وقت ها دوست دارم وقتی بغضم میگیره.... خدابیاد و اشکهامو پاک کنه دستمو بگیره و بگه....: ادمها اذیتت میکنن...؟؟!! بیا بریم پیش خودم....
تو میروی …
اما بدان چیزی عوض نمی شود
پای ما تا ابد گیر است …
من و تو
شریک جرم یک مشت خاطره ایم …
هیـــــــــــــــس!ساکتـــــــــــــ
فریـــــــــــــادت را بی صدا کن
بـــــــــغضت را نوش جان کن
و اشکــــــــــــــ هایت را پنهان
اینجا هیچـــــکس به فکر دیگری نیست
همه در تـــــــــــکاپوی خواسنه های خویش هستند
و برای رسیــــــــــــــدن به مرادشان از تو هم می گذرند
شکـــــــــــ نکـــــــــــــــــن
خدایا دیدی!!؟
کلی بـــارون فرستادی
تا این لکه هارو از دلم بشویی...
من که گفته بودم!
لکه نیست ، زخمه زخم ...
گاهی پروانه هاهم اشتباه عاشق می شوند،
به جای شمع
گرد چراغهای بی احساس خیابان می میرند !
ادامه مطلب